بزرگنمايي:
ندای لرستان- ما مردم بیکار که دغدغه هیچ چیزی را نداریم همه امورات مان
برقرار است و بیکار در زندگیهای خصوصی چهرههای معروف کنکاش میکنیم! ما
مردم علاقمند به اخبار زرد و بی اهمیت چهرهها شدهایم! این دقیقاً چکیده و
مفهوم و معنای برخی اظهار نظرات عنوان شده از سوی برخی چهرههای مشهور در
زمینههای مختلف در شبکههای اجتماعی در مورد مردم است. آنهم زمانی که
باید در مورد ماجرایی پاسخگو باشند!
توپ را همیشه به زمین مردم انداختن البته که سابقهای دیرینه ای
در مناسبات مختلف دارد گویی مردم همان انبوه خلقی که گاه برخی به جای آنها
حرف میزنند و نماینده شأن میشوند؛ اصلاً هم توجهی به امورات مهم سیاسی
ندارند و مسائل کلان بین المللی که لابد از دید برخی عامه
همان مردم باید مشرف به همه مسائل باشند ولی نیستند و تلویحاً به زعم برخی
چهرهها (البته دقیقاً زمانیکه خودشان باید در مورد مسألهای توضیحاتی را
بدهند) مردم، از سر، خوشی پیگیری اخبار و حوادث زرد شدهاند!
البته میتوان یادآوری کرد؛ سیاسی بودن عامه مردم و به عبارتی
دیگر سیاست زده شدن آنها دلیل بر بلوغ سیاسی و اجتماعی آن جامعه نمیتواند
باشد و اگر امورات به جای خود بدرستی پیش میرفتند شاید مردم هم کمتر خود
را درگیر ریز و درشت مسائل سیاسی میکردند میتوان قرینه را اینگونه ساخت
که ما مردم؛ اصلاً حتی نام هیچ مقام و مسئولی را هم دیگر به یاد نمیآوریم
از بس که کارها را در هر بخشی به کاردانش سپردهایم و خود بی خیال و آسوده
ماندهایم! اصلاً این ما مردم نیستیم که جدی ترین مسائل سیاسی و بین المللی را در کمتر از لحظهای به طنز و شوخی بدل میکنیم و در شبکههای اجتماعی واقعی و مجازی مان به اشتراک میگذاریم!
ولی در هر حال از دید برخی چهرهها که 2 ماه اخیر اخبارشان پیرامون
زندگیهای پنهانی و شخصی شأن را تصمیم گرفتهاند علنی کنند بهتر است مردم
به جای سرک کشیدن در زندگیهای آنها در شبکههای اجتماعی بروند سراغ مسائل
مهم سیاسی!
مروری بر پرحاشیه ترین های افشاگریهای مجازی در حوزه خانه و خانواده طی 2 ماه اخیر
مردم یک روز وسط هفته با خبر قتل همسر چهرهای شاخص مواجه میشوند فارغ
از اینکه این فرصتی و میدانی میشوند برای تسویه حسابهای سیاسی برخی اما
نحوه پردازش خبری و رسانهای به ماجرا خرق عادتی برابر با چندین دهه را نشان میدهد که در چنین مواقعی که فرصت پیش امده باید نهایت استفاده و بهره را برد ولو به قیمت سلب آرامش روح و روان مردم.
مردمی که طی یک سال و اندی شاهد تصاویری از همان چهره
بودند در کنار کسی که حالا متهم به قتل او شده است تصاویری نشان دهنده
تشکیل یک ارتباط خانوادگی از نوع ازدواج است و یکباره تمام آن ذهنیتها به
خون ختم میشود! به یکباره تمام جزئیات این حادثه از انتن
تلویزیون سراسری گرفته تا شبکههای اجتماعی بر ملأ میشود و دیگر کسی به
اینکه اینگونه تغییر رویه چقدر میتواند در حوزه خانواده میتواند به روح و
روان مردم آسیب برساند فکر نمیکند.
آشفتگی خانواده حتی اگر فقط لحظهای درنگ بر این حوادث باشد و در یک
کلمه "چرا"!؟ نمود پیدا کند؛ پاسخ به چراها البته دیگر مهم نیست مهم این
است که ایجاد احساس سردرگمی و ناتوانی در حل مشکلات خانوادگی به روشهای
ملایمتر را انتقال داده است و به چرای ابهام برانگیر در ذهن مردم نشسته است.
به هر روی با این اتفاق تمام هوش و حواس از دغدغههای ریز و درشت زندگیهای یکسان شده در پیچ و خمهای هفت خان رستم گونه اش
معطوف به این ماجرای قتل خانوادگی میشود و همه میخواهند از ماجرا بیشتر
بدانند که البته این بار بر خلاف رویه دهههای گذشته در کمترین زمان ممکن
به این ذائقه مخاطب و بیشتراز آن در کمترین زمان ممکن پاسخ میدهد و شبکههای اجتماعی دست به دستش میدهند تا آشفتگی نهاد خانواده را نمایانتر کنند.
و یا اینکه در موردی مشابه که بخصوص در پردازش شبکههای اجتماعی و حتی رسانهها رسمیتر به مقایسه انها اشاره میشد موضوع ازدواج مجدد یکی از چهرههای مشهور و محبوب هنری است.
به این صورت که یک روز آخر هفته که مردم یک روز تعطیل را سپری میکنند؛
یک چهره شاخص در عرصهای از نوع هنر برای اینکه کمی هیجان به یک روز تعطیل
خود بدهند تصمصمی میگیرند مردم را سورپرایز کنند و ازدواج مجدد خود را در ملأ عام شبکههای اجتماعی مجازی رونمایی میکند.
و از موضعی برتر و حق به جانب که واقعیاتی را به این نتیجه رسیدهاند بر
ملأ کنند و اصلاً چرا شما مردم در زندگی شخصی آنها دخالت میکنید بروید
اخبار مهمتر سیاسی را پیگیر باشید. انگار که مردم بجای انها تصمیم گرفتهاند و اقدام کردهاند والبته که این دیوار کوتاه مردم است که همیشه میشود از آن بالا رفت و اوج گرفت و از آنها بالا به آنها خندید.
مردم آنقدر درگیر گرفتارهای زندگیهای پر پیچ و خم خود هستند که همان
شبکههای اجتماعی هم گاه گریزی از انبوه دردهایشان است اما اگر بخواهیم از
همین اخبار شوکه کننده در حوزه خانه و خانواده سهم آنها را یاداور شویم چیزی جز آشفتگی بیشتر نیست.
آشفتگی که دامنگیر نهاد خانه و خانواده شده است، خانوادههایی که خوب یا
بد مردم از آنها در ذهن خود تصوراتی ساختهاند تصوراتی که برگرفته از گویه ها
و نشانههایی است که خود افراد مشهور برای آنها در شبکههای مجازی رد پایی
به جای میگذارند و به یکباره گاه تصمیم میگیرند زوایای پنهان تر خود را
آشکار کنند.
تحلیل جامعه شناسانه و آشفتگی خانه
این مساله را که آیا بیان خصوصیترین زوایای زندگی خانوادگی و شخصی خود
را چهرهها در شبکههای اجتماعی خواسته یا ناخواسته بیان میکنند میتوان
از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار داد ولی از زاویهای که چه اثراتی بر
روح وروان خانه، خانواده و اعضای خانوادهها میگذارد میتواند بیشتر مورد توجه قرار گیرد بعنوان مثال معمولاً در این آشکار سازی های مجازی در حوزه خانه و خانواده زنان فرزندان خانه همانند سایرین به یکباره در معرض این هویدا سازی ها
قرار میگیرند و شیوه واکنش آنها در آئینه شبکههای مجازی بیانگر انکار و
بعد پذیرش واقعیاتی تلخ سوار شده بر موج شبکههای اجتماعی مجازی است.
غلامرضا تاجبخش جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه آیت
الله بروجردی در این خصوص میگوید که مطرح کردن این گونه مسائل شخصی و
خصوصی خانوادگی از سوی بخصوص چهرههای شناخته شده ازاین نظر که بنوعی میتوانند الگوسازی کنند به صلاح نیست.
وی افزود: که برخی چهرههای شناخته شده که زوایای پنهان زندگیهای خود
را نمایان میکنند؛ بخصوص در حوزه خانواده میتواند مشکلات و ابهاماتی را
در پی داشته باشد.
این عضو علمی دانشگاه آیت الله بروجردی گفت: در عین حال مطرح شدن چنین
مسائلی میتواند به بی اعتمادی در بین مردم و در نهایت ضعف سرمایههای
اجتماعی میشود.
این جامعه شناس با تاکید بر اینکه باید در شرایط فعلی جامعه نهضت خانواده سازی به راه انداخت، اظهارداشت:
اکنون خیلی از خانوادهها حالت زیستی به خود گرفته و از آن کارکردهای اصلی
خود فاصله گرفته است و میزان گفت و گوی بین اعضای خانواده کاهش یافته است.
طلاق عاطفی در آئینه شبکههای مجازی
چهرههای شناخته شده در عرصههای مختلف همواره مورد توجه مردم قرار
گرفتهاند و مسائل حتی جزئی آنها اعم از پوشش، لباس، زندگی روزمره آنها
برای مردم به گونه قابل توجه است و مسائل مهمتر آنها اعم از ازدواج یا طلاق و ازدواج مجدد آنها قطعاً بیشتر مورد توجه قرار دارد.
مورد توجه بودن چهرههای معروف با این ویژگی قابل توجه بودن در هر
شرایطی، میتوانند کارکردهای مثبت یا منفی به جامعه منتقل کنند و اگر در
راستای ترویج اخلاقیات و حفظ هنجارهای اجتماعی بکوشند قطعاًً تبعات مثبت
این رفتار طیف وسیعی از رفتار اقشار مختلف جامعه را دربرخواهد داشت و اگر در جهت خلاف این عمل کنند باز هم قطعاً طرفداران خاص خود را دارند و از اثرگذاری اینگونه اشخاص در جامعه نمیتوان چشم پوشی کرد.
بتول سلیمی منش کارشناس ارشد حقوق در این خصوص میگوید: با گسترش شبکههای مجازی روزانه شاهد بازتاب وسیعی از اتفاقات زندگی شخصی سلبریتی ها
در جامعه هستیم که دارای اثرات قابل توجهی در حوزه فردی و اجتماعی است در
حالی که لازم است اینگونه افراد بین حریم شخصی و فعالیت هنری، ورزشی، سیاسی
و اجتماعی مرز قائل باشند و در بازگو کردن بی محابای مسائل شخصی خود در
جامعه اجتناب کنند.
وی یادآوری میکند که؛ قتل همسر شهردار اسبق تهران توسط وی و ازدواج دوم
بازیگر مشهور سینمای ایران در طی روزهای اخیر از جمله پرحاشیه ترین
بحثهای فضای مجازی بوده است، به گونهای که بواسطه اتفاقات زندگی شخصی 2
شخصیت شناخته شده در کشور بحثهایی در خصوص ازدواج دوم و طلاق عاطفی که
نقطه مشترک این رخدادها بوده به شدت مورد توجه محافل مجازی قرار گرفته و
مردم در پی این اتفاقات واکنشهایی را در شبکههای اجتماعی داشتهاند.
سلیمی منش گفت: نفوذ اجتماعی و محبوبیت چهرههای شناخته شده در جامعه
امری انکارناپذیر است و از این رو فعالیتهای آنان میتواند بسیار مفید
باشد به گونهای که در حوادثی چون زلزله و سیل نقش مؤثری در کمک رسانیها
داشتند اما در کنار فعالیتهای مثبت آنان میتوان به آسیبهایی اشاره داشت
که بطور غیر مستقیم برای کیان خانواده آسیب زا باشد.
وی یادآور شد: خانواده مهمترین و محبوب ترین بنیاد اجتماعی
است که نقش محوری در تربیت و هدایت اشخاص حاضر در آن را دارد و حفظ
خانواده امر خطیری است که مسائل مختلف میتواند بر این عملکرد تأثیر مثبت
یا منفی داشته باشد و لازم است چهرههای مشهور در عرصههای مختلف برای مصون
ماندن خانواده، برای زندگی شخصی و تخصصی خود مرز قائل باشند.
این کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی افزود: زیرا انعکاس رفتار آنان
به سرعت در فضای مجازی و حقیقی منتشر میشود و با توجه به اینکه فضای مجازی
مؤثرترین پدیده حال حاضر است و تأثیر غیرقابل انکاری در حوزه خانواده به
عنوان مهمترین نهاد اجتماعی دارد، پس آنچه منتشر میشود باید مورد بررسی
اولیه توسط اشخاص سرشناس قرار گیرد.
وی یادآور شد: بطور مثال میتوان به طلاقهای قانونی سلبریتی ها
اشاره داشت که بعضاً با طلاقهای پی در پی قبح عرفی این امر به نحوی کمرنگ
شده است، هر چند طلاق جز اموری حلال محسوب است اما باید در نظر داشت
زمانیکه الگوهای یک جامعه نظیر سلبریتی ها قادر به انتخاب درست و تشکیل یک زندگی مانا نباشند دور از انتظار نیست که دیگر اشخاص جامعه نیز به واسطه الگوپذیری از آنان مرتکب این عمل شوند.
سلیمی منش گفت: از سوی دیگر بحث چند همسری نقطه مشترک اتفاقات پیرامون
زندگی بازیگر مشهور تلویزیون و سینما و شهردار اسبق تهران است که در پی
طلاق عاطفی از همسران اول خود به ازدواج دوم اقدام داشتهاند از نظر حقوقی و
قانونی، ازدواج دوم یا چند همسری امری ویژه محسوب میشود که از لحاظ شرعی و
عرفی دارای شرایط مربوط به خود است.
وی افزود: استمرار یک رفتار بخصوص از سوی چهرههای شناخته شده در جامعه
به عادی سازی آن مساله میانجامد و باید توجه داشت که زندگی چنین اشخاصی
برای مردم بسیار حائز اهمیت است و به دلیل الگوبرداری از آنان تمام جوانب
باید در نظر گرفته شود و در رفتارها و عمل خود بیشتر دقت کنند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی گفت: ارزشهای اجتماعی از اساسیترین عناصر
نظام اجتماعی هستند که از طریق آنها میتوان جامعه را کنترل کرد و بسوی زوال یا تعالی سوق داد، بنابراین در حوزه خانواده باید عواملی را که موجب پیدایش شکل گیری و تقویت ارزشها و ارتباطات خانواده و جامعه میشوند را شناخت.
وی افزود: از اینرو با توجه به اینکه انسان موجودی اجتماعی است و طبق
نظریه یادگیری اجتماعی فرد ایدههایش را از طریق تداعی یاد میگیرد و طبق
آنها رفتار میکند بواسطه همین امر کسانی که دارای مرتبه اجتماعی پایینتری
هستند از اشخاصی که به نوعی الگو در جامعه محسوب میشوند تقلید میکنند و
باعث میشود که ارزشهایی که در جامعه وجود دارد تضعیف و یا قوام یابند.
نکته پایان؛ خانواده را باید از سردرگمی نجات داد
آسیبهای اجتماعی از نوع خانه و خانواده از اعتیاد گرفته تا طلاق و
طلاقهای عاطفی، سردرگمی کودکان در خانوادههای پر آسیب، مشکلات معیشتی و
بی خانمانی و پناه بردن به زندگی در چادر در حاشیه شهرهای بزرگ همگی در
دسته بندی مسائل اجتماعی با ریشههای چند علیتی قابل توجه هستند و در این
وانفسا طرح مسائل شخصی و زوایای پنهانی از خانه و خانواده در بین افرادی که
بنا به هر دلیل محبوب و مورد توجه مردم هستند فقط آشفتگی بیشتری به این
نهاد رو به زوال میدهد.
اندکی تأمل در افشاگریهای مجازی حوزه خانه و خانواده راه دوری نمیرود و
میتواند به احیای این نهاد کمک کند و یا دست کم آن را دیرتر در سراشیبی
سقوط قرار میدهد؛ ارزش و اعتبار خانواده را با هر نیتی تا آنجا که میتوان
در هیاهو و ازدحام فضای مجازی مورد معامله قرار ندادن هنری است که باید آن
را فراگرفت و بعبارت تخصصیتر، سواد رسانهای است که در فضای مجازی باید مورد توجه قرار داد.
آسیبهایی از این نوع در حوزه خانه و خانواده هر چند ابتدا با بروز طلاق
یا طلاق عاطفی، کودکان اولین قربانیان آن خواهند بود ولی خانواده
بنیادیترین نهاد و پای بستی است که توسعه و عدم توسعه جامعه از آن میگذرد و ضرورت توجه به آن در برنامههای چشم انداز چند ساله بیشتر از همیشه احساس میشود.