آی آدمها؛ ما خبرنگاریم نه ...
فرهنگي
بزرگنمايي:
ندای لرستان - آری قلممان حرمت دارد و حریمش را که پاک بودنش است نمیشکنیم و نخواهند از ما.
از دردها میگوییم، رنجها، آلام، امیدها و ... حک میکنیم آنها را بر جریده سفیدی که اگر ناحق باشند ما را نمیبخشند و باز مینویسیم و مینویسیم، اما میرزا بنویس نیستیم.
وقتی خبر از گرانی، تورم و چه ها و چه ها میزنیم و تمام دغدغهمان درد مردم میشود و قلممان یکصدا فریاد میزند تا به گوش مسئولی برسد، کدام دردمان تسکین یافته بعد اینهمه سال... بیمه، حقوق یا امنیت شغلی و یاهایی که سالها و سالهاست که با ماست و سایهاش سنگینی میکند کنار قدمهای استوارمان.
وقتی مسئولی میآید، همایش یا سمیناری میشود همه ما را میشناسند و به سراغمان میآیند و تمام القاب خوب را نثارمان میکنند و گویی بهزعم خودشان سرشوقمان آوردهاند ولی وکیل مردم بودن سرشوق آمدن نمیخواهد، شوقمان به مردم است و رنجمان بیتوجهی.
اما باز میگوییم میرزا بنویس همایش و سفرها نیستیم و چشمان امیدوار به ما را ناامید نمیکنیم.
بگذاریم قلممان حرمتش حفظ شود و باقی بماند، حرمتشکن قداست قسمی نشویم که به آن قلم زیبنده شده است وقتی هنوز منتظریم سالی بگذرد و 17 مردادی بیاید تا شاید بخواهند کسانی که ما را برای خودمان ببینند.
میدانند شب و روز نداریم و به دنبال خبریم، خطرها را به جان میخریم و حرفهایی که پشت سرمان بهناحق جاری میشوند را در دلمان خشک میکنیم تا همچنان زبانی گویا باشیم.
مشکلات و کاستیها را میگوییم و میشنویم مطالبه یک روستایی در دورترین نقطه استان تا همسایه بغل دستمان تا مبادا امیدشان از ما ناامید شود.
مثبتها را مُثَبَت میکنیم و بازگوکننده تلاشهای محیطبانی میشویم در دورترین منطقه حفاظت شده و شاید تلاش پرستاری و دکتری در بیمارستانی جنرال و شیک، زبان گویای سربازی میشویم در نقطه صفر مرزی تا وزیر و اینوآن و همه و همه، آری ما همچنان هستیم.
همراه شدیم با دستان پینهبسته کشاورزی که خروش کشکان، دسترنجش را دستدرازی کرد و با نهیب گلآلودش تا دوردستها برد و حرفهایی را بازگو کردیم و میکنیم از او که خیلیها شنیدهاند و ...
خبرنگاریم؛ باز شروع میکنیم خبرهایمان را با گفتها، گفتهایی که در کنار مشکلات میآیند و گفت و گفتهایی و نشنیدنها. ناامید نمیشویم و ادامه میدهیم.
مرداد است؛ نوبت خودمان شده و روزمان فرارسیده ولی انگار... نکند ناامید شویم. میتوانند حقمان را ادا کنند حقی که ...
17 مرداد دیگر نزدیک است و نهیب مظلومیت ما در قلممان زمانی همگان را به خود وا میدارد که آری ما هنوز هستیم.
دردهایمان زیاد است و زمان اندک ولی دوباره میگوییم با صدای رسا، همچنان هستیم و هستیم و هستیم.
بیمهریها را یکبار دیگر در سرآغاز دوباره دیدنمان فراموش میکنیم اما کوتاهیها را به سکوت نخواهیم نشست.
همچو فرهاد بُوَد کوهکنی پیشه ما
کوه ما دفتر ما قلم ما تیشه ما
یادداشت از ابراهیم شریفی
انتهای پیام
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/102948/